قاسدک <با ص صابونی>

فعلا هر چی ؟؟

قاسدک <با ص صابونی>

فعلا هر چی ؟؟

تویی که تمامی لحظات زندگی مرا محاصره کردی

تویی که تمامی لحظات زندگی مرا محاصره کردی
تویی که نمی دانم که خواهی آمد ؟
اصلاً بگو ببینم می آیی؟
می آیی.... تا با تمام دلتنگی های سرزمین آرزوهایم وداع کنم؟
می آیی.... تا شقایق های قلبم دوباره جان بگیرد؟
می آیی.... تا از دریای نگاهت
قطره ای هم بر کویر چشمانم بریزم؟
می آیی.... تا ستاره های آسمان زندگانیم
از ناله های شبانه ام آرام بگیرند؟
کاش می دانستم از اوج کدامین قله
از دل کدامین شب ، از عمق کدامین
جنگل خواهی آمد
تا برایت قلبم ، این بزرگ ترین سرمایه ام را
پیش کش آورم و به تو بگویم

دوستت دارم
نظرات 1 + ارسال نظر
رامین شنبه 23 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ب.ظ http://www.madlen.blogsky.com

قشنگ و ساده و بدون پیرایه بوووووود ... میاد
این شعر رو نخوون


برای دیدن تو مونده به راه نگاهم...یه روز تو بر میگردی یه عمر چشم به راهم

نمی دونم ولی می دونم ...
چرا نخونم ؟
من که خوندمش
به امدی دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد